حمید وحیدی | Hamid Vahidi

ایتا | HamidVahidi_ir@

حمید وحیدی | Hamid Vahidi

ایتا | HamidVahidi_ir@

خاطرات استاد حمید وحیدی؛ عرفان؛ عرفان عملی

#خاطرات_طلبگی_11 #عرفان #عرفان_عملی - از سراب تا سرِ آب آرام آغاز کرد آن قدر آرام که باورم نمی‌شد این آغاز به آن انجام برسد. از #عرفان و #کتب_عرفانی پرسید. بخش بدبین دلم می‌گفت لابدّ از آن مردمانی است که با خواندن چند #کرامت و خاطره از بزرگان و علما دچار گرفتگی جوّ شده ‌اند و می‌خواهند #عارف شوند ولی بخشِ خوش بین دل امیدوارم می‌کرد که نه ان‌شاءالله اینچنین نیست و دنبال #حقیقت و #بندگی خداست؛ خیلی زود هم فهمیدم   حقّ با این بخش بوده نه آن بخش و بنده خدا سرشار از #صداقت و #معنویت است؛ حتّی اگر جرأت می‌کردم #نورانیت را هم اضافه می‌کردم، ‌امّا چون می‌دانم تشخیص نورانیتِ به این معنا حرفی است بزرگتر از دهان بنده و حتّی بزرگتر از بنده ‌ها به همان #معنویت اکتفا می‌کنم. برعکس بسیاری از مخاطبین وقتی حرف می‌زد حرصی برای زیاده گویی نداشت و وقتی گوش می‌داد فقط گوش می‌داد و بر پابرهنه آمدن در میان صحبت هیچ اصرار نمی‌کرد (باز هم برعکس خیلی‌ها!) از آن با همّت هایی بود که به دنبال #حقیقت و رسیدن به #معنویت به هر جا سرزده‌ اند و در هر گوشه و کناری که نشانی از آن شنیده‌ اند سراغش را گرفته‌اند. خودش می‌گفت 15 سال به هر دری زده است تا به #آرامش واقعی و #معنویت حقیقی برسد و ظاهراً چون اوایل راهنمای خوبی نداشته حتّی در بیابان های #عرفان _های_کاذب هم دنبال چشمه‌ای زلال گشته بود گرچه آن‌طور که خودش می‌گفت سراب‌های آب ‌نما سیرابش نکرده‌اند و به نتیجه مطلوب و مقصد و مقصود خود نرسیده است. از قریب به اتّفاق #مکاتب_و_مذاهب_عرفانیِ غربی و شرقی و شمالی و جنوبی هم آگاه بود و مزه‌ شان کرده بود از زیر شاخه‌های #عرفان_کابالا و مکاتب آمریکای جنوبی گرفته تا شعبه‌ هایی از #یوگا و تفکّرات #اوشو و غیره و غیره اهل مراقبه بود. از هدایتش و #کمک_الهی برای راه یافتنش به حق و حقیقت که گفت داشت کار چشمم را به گریه می‌کشاند. با عنایت خدای کریم از آن سرابِ تاریک تا سرِ آبِ حقیقت راه یافته بود و در اتّفاقی عجیب با مرحوم #محمد_حسن_الهی_طباطبایی -که درجاتش افزون باد- ارتباط گرفته بود و به نوعی آغاز هدایتش را اثر عنایت ایشان می‌دانست بعد هم خودرا در دامان الطاف مرحوم #قاضی رحمة الله علیه دیده بود و عجیب به ایشان علاقه داشت.


اوایل که از #عرفان پرسید و خواست چند #کتاب_عرفانی برایش معرّفی کنم متفکّرانه برایش منبر رفتم و از تفاوت #عرفان_عملی و #عرفان_نظری گفتم و از اینکه باید برای خواندن عرفان نظری مقدّماتی را فراهم کرد امّا #عرفان_عملی با همان عمل به دستورات الهی حاصل می‌شود و راهی است که برای همه فراهم است و مقدّمه رسیدن به معرفت حقیقی و محبّت واقعی خداوند متعال محسوب می‌شود، کلّی هم برایش از این‌که باید دنبال #بندگی_خدا بود تا #ایمان تقویت شود و امثال این نصایح مشفقانه سخن راندم، امّا کمی که حرف زد و از حالات و روحیاتش برایم گفت به این نتیجه رسیدم که باید بیشتر گوش باشم تا زبان. خدا حفظ کند آن استاد آمریکایی معروف را که برایمان می‌گفت من تقریبا همه نوع مذهبی داشتم و حتّی مدّتی هم کلّا #بی‌دین بودم تا این‌که ترجمه‌ای از #نهج‌البلاغه به زبان انگلیسی به دستم رسید و بیچاره‌ام کرد. می‌گفت چنان شیدای شخصیت شگفت انگیز مولا شده بودم که قبل از این‌که مسلمان شوم شیعه مرتضی علی‌ (علیه السلام) شدم. وی هم اکنون از اندیشمندان بزرگ و تاثیر گذاری است که عدّه زیادی از طلّاب و فضلاء از مباحث علمی او بهره‌می‌برند. امثال این راه‌ یافتگان به حق علاوه بر استواری و استحکام در مواضعی که دارند به خاطر آشنایی به نقاط ضعف و اشکالات و مشکلات سایر مکاتب و مذاهب برای تبلیغ و راهنمایی و دستگیری از دیگران نیز بسیار قابل استفاده‌اند، دقّت در این‌که بسیاری از بهترین مبلّغین و مروّجینِ حقیقت همیشه #مستبصرین و #نجات_یافتگان هستند نیز تاییدی است بر همین ادّعا. به همین خاطر خواستمش که باز هم به ما سر بزند و ارتباطش را قطع نکند تا هم اگر کمکی از دست ما بر‌می‌آمد انجام دهیم و هم این‌که از تجربیات و زیبایی‌های روح لطیفش بهره‌مند شویم. اهمّیت ارتباط داشتن با #علمای_ربّانی و #عارفان واقعی را هم برایش گوش‌زد کردم و از لزوم بهره بردن و عرضه حالات و مکاشفات برای ولیّ خدا برایش گفتم واقعاً مانند #دانش‌آموز خوش استعدادی بود که اگر #معلّم و #مدرسه و فضای خوبی داشت حتماً در کنکور رتبه یک رقمی‌ می‌آورد. #آرامش آغاز به طوفانی در پایان تبدیل شده بود طوفانی در درونم که پس از رفتنش مدّتی ذهنم را درگیر کرده بود و مبهوت از هدایت‌های لطیف پروردگار به او و ماجراهای عجیب زندگانیش می‌اندیشیدم طوری که بنده خدایی که بعد از او در مقابلم نشست مجبور شد سوالش را دوباره بپرسد تا برگردم به باغ و جوابش را بدهم. قربان «یهدی من یشاء» بودنش بروم که برخی را در اوج ناآشنایی به سوی خود می‌کشد و عدّه‌ای را با این‌که مقیم حرمند مَحرم نمی‌داند و راهشان نمی‌دهد. خدا نکند حرم نشینِ نامحرم باشیم وچون شوره‌زاری نباشیم که خود را از الطافِ باران مهر او محروم کنیم بارانی که در لطافت طبعش خلاف نیست... برشی از #خاطرات حجت الاسلام و المسلمین استاد #حمید_وحیدی در #کتاب #از_لس‌آنجلس_تا_پنجره_فولاد #طلبگی_افتخار_سربازی_امام_زمان_عج #رسالت_طلبگی #مشاوره #تبلیغ #معنویت #عرفان_عملی 
                                

                                
                                    <div class= حمید وحیدی تبلیغ اسلام عرفان عملی عرفان های نوظهور مشاوره مشاوره معنوی معنویت

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد